این نویسنده در مقاله خود مینویسد:
روند رو به رشد دلارزدایی، انعطافپذیری اقتصادی چین، جریانهای بیسابقه نفت و گاز و گشایش بازارهای جدید در نتیجه جهشهای ژئوپلیتیک فعال در سراسر جهان، تنها برخی از ویژگیهای نظم جهانی در حال تغییر است.
اتحادهای جدید نیز از ویژگی های نظم جهانی در حال تغییر است و اروپا می تواند از این تغییرات بهرهمند شود. ابتدا باید بفهمیم که نظم جهانی دقیقا چیست و چگونه در حال تغییر است.
نظم جهانی چیست؟
این چیزی نیست که در تئوریهای توطئه یا فیلمها درباره آن بشنوید، به عبارت دیگر نظم جهانی یک طرح بزرگ از چیزهایی نیست که توسط افراد انگشت شماری کنترل میشود. نظم جهانی به پویایی قدرت، قوانین و هنجارهای بین دولتها، نهادهای بینالمللی و سایر بازیگران جهانی اشاره دارد که در آن ویژگیهای مختلفی چون سیستمها و مقررات اقتصادی، ترتیبات امنیتی، دیپلماسی، محیط فرهنگی و ایدئولوژیک، توزیع قدرت و نهادهای بین المللی مورد توجه قرار میگیرد.
چه چیزی نشان دهنده یک نظم جهانی در حال تغییر است؟
نظم جهانی در حال تغییر خود را به اشکال مختلف نشان می دهد. به عنوان مثال، تغییر در قدرت یک شاخص اصلی است. ظهور چین به عنوان یک قدرت اقتصادی نمونه کاملی از این موضوع است. سایر شاخصها ممکن است شامل یک بحران جهانی مانند همهگیری کووید ۱۹ باشد که نه تنها سرنوشت اقتصاد جهانی را تغییر داد، بلکه بر نحوه زندگی و عملکرد کسبوکارها نیز تأثیر گذاشت. پیشرفتهای فناوری مانند گسترش اخیر و بهبود هوش مصنوعی و یادگیری ماشین (با هجوم رباتهایی مانند گوگل برد و چت چیپیتی و غیره) یکی دیگر از شاخصهای تغییر نظم جهانی است. این پیامدهایی برای همه چیز ایجاد می کند، از ویدیوهای دیپ فیک که حریم خصوصی ما را تهدید میکند تا نتیجه انتخابات.
تغییر الگوهای معاملاتی یک شاخص بسیار قوی از تغییر نظم جهانی است. به عنوان مثال، بر اساس گزارش جی پی مورگان، یک پنجم تجارت نفت در سراسر جهان در سال ۲۰۲۳ با ارزهای غیر دلاری انجام شد که نسبت به سالهای پیش از آن افزایش قابل توجهی را نشان میدهد. اینها برخی از الگوهایی هستند که در صورت ظهور، نشان از تغییر نظم جهانی دارند.
اروپا و ارتباطات جغرافیایی
با توجه به بسیاری از روندهای نوظهور اروپا مدتی طول میکشد تا روابط خود را با برخی از مناطق بازتعریف کند تا بتواند نقش خود را در جامعه جهانی حفظ نماید.
اروپا و آسیا
با توسعه سریع و قابل توجه منطقه آسیا، نمیتوان از جایگاه این قاره در صحنه جهانی چشم پوشی کرد. آسیا بیشترین ذخایر تجارت خارجی جهان را دارد و پناهگاه امنی برای چندین اقتصاد بزرگ جهان است. این محدوده ۶۰ درصد از جمعیت جهان را تشکیل می دهد و ۱۰ برابر بیشتر از اروپا جمعیت دارد. بنابراین، عوامل کلیدی در شکل دادن به روابط اروپا و آسیا، همکاریهای تجاری و سرمایه گذاری است که منجر به وابستگی متقابل اقتصادی و رونق تجاری میشود.
اروپا و بریکس
با توجه به ظهور جنوب جهانی در تجلی برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی یا همان بریکس، بسیار مهم است که اروپا روابط خود را با شرکایش تقویت کند تا بتواند از هر یک در ظرفیتهای مرتبط بهره مند شود. به عنوان مثال، همکاری با شرکای خلیج فارس می تواند بازار انرژی را تقویت کند. همکاری با آفریقای جنوبی می تواند راه را برای منابع معدنی فراوان باز کند در حالی که همکاری با هند می تواند به تعادل نفوذ چین در منطقه کمک کند.
اروپا و چین
با تمایل دائمی به بی اعتمادی نسبت به یکدیگر، به نظر می رسد اروپا و چین از نظر همکاری و مشارکت کاملاً از هم فاصله دارند. وانگ یی، وزیر امور خارجه چین در اکتبر سال گذشته با ابراز نگرانی کشورش اظهار داشت: چین امیدوار است که اتحادیه اروپا در همکاری با چین نگرش عملگرایانه و منطقی تری اتخاذ کند.
اگر اروپا موفق شود «نگرش عملگرایانهتر و منطقیتر» با چین اتخاذ کند، اروپا میتواند تأثیر چین را در حوزه ژئوپلیتیک، فناوری و اقتصادی متعادل کند. علیرغم داشتن دیدگاههای متفاوت در مورد مسائل بینالمللی و منطقهای، هر دو طرف میتوانند ضمن در نظر گرفتن نگرانیها و منافع اساسی خود، به ارتباطات و همکاری پایبند باشند.
اروپا و خاورمیانه
با توجه به روندهای متغیر منطقه خاورمیانه و نفوذ فزاینده چین، اروپا برای نفوذ به بازارهای کشورهای حوزه خلیج فارس با چالش مواجه است. اروپا به عنوان یک شریک تجاری مهم برای مصر، ترکیه و اردن، باید بر روی آب و هوا و شراکت متمرکز بر فناوری کار کند تا از کارایی و تولید انرژی پاک اطمینان حاصل کند.
ارتقای اتصال از طریق منطقه به منظور تامین انرژی مورد نیاز خود باید تمرکز اصلی اروپا باشد تا بتواند از ضربه نظم جهانی در حال تغییر جان سالم به در ببرد.